![خاطرات آیتالله هاشمی؛ ۲۷ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: اطلاع دادند حكومت افغانستان سقوط كرده و نجيب، [رييسجمهور] به دفتر سازمان ملل پناه برده/ حسن روحانى اوضاع افغانستان را تلفنى گزارش داد، گفت سازمان ملل از ما خواسته براى نجات نجيب كمك كنيم؛ با آيتالله خامنهاى مشورت كردم، به روحانی گفتم با مسئوليت خودشان، آمادهايم كمك كنيم / محمد يزدى گزارش داد كه جامعه مدرسين حاضر نيست براى تأييد ناطق بيانيه بدهد، ولى موافقت كرده كه آقاى استادى در مصاحبه، خبر را بگويد؛ از پيشرفت كارهاى خاتمى، با توجه به تأييد كارگزاران از ايشان، نگران هستند خاطرات آیتالله هاشمی؛ ۲۷ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: اطلاع دادند حكومت افغانستان سقوط كرده و نجيب، [رييسجمهور] به دفتر سازمان ملل پناه برده/ حسن روحانى اوضاع افغانستان را تلفنى گزارش داد، گفت سازمان ملل از ما خواسته براى نجات نجيب كمك كنيم؛ با آيتالله خامنهاى مشورت كردم، به روحانی گفتم با مسئوليت خودشان، آمادهايم كمك كنيم / محمد يزدى گزارش داد كه جامعه مدرسين حاضر نيست براى تأييد ناطق بيانيه بدهد، ولى موافقت كرده كه آقاى استادى در مصاحبه، خبر را بگويد؛ از پيشرفت كارهاى خاتمى، با توجه به تأييد كارگزاران از ايشان، نگران هستند](https://cdn.entekhab.ir/files/fa/news/1399/1/27/848282_792.jpg)
خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۷ فروردین ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
اول وقت آقاى [علاءالدين] بروجردى، [معاون آسيا و اقيانوسيه] از وزارت امور خارجه اطلاع داد كه حكومت افغانستان سقوط كرده و [محمد] نجيب، [رييسجمهور اين كشور] به دفتر سازمان ملل پناه برده است. هم اكنون نجيب و [بنان] سوان، [نماينده سازمان ملل در افغانستان] آنجا هستند و گير افتادهاند، چون فرودگاه كابل هم به دست مجاهدين افتاده و نماينده ما هم آنجا است.
آنها مىگويند كه ايران از مجاهدان مهاجر حمايت مىكند. از ما خواستهاند كه براى حل مشكل كمك كنيم. سفير پاكستان هم همانجا است. گفتم حمايت ما را تكذيب كنند و بيانيهاى بدهند كه ما مخالف درگيرىهاى گروهى داخلى و تشنج هستيم و افغانستان را يكپارچه مىخواهيم و گروهها نبايد امتياز بيشتر از حقشان بخواهند؛ فعلاً فارسى زبانها در شمال و در كابل جلو هستند.
مديران مدارس استعدادهاى درخشان آمدند. آقاى [جواد] اژهاى گزارش داد و من تشويقشان كردم. مجمع تشخيص مصلحت جلسه داشت و مشكلات قانونى وزارت مسكن و شهرسازي را حل كرد. عصر تا ساعت پنج، كارها را انجام دادم و به خانه آمدم.
بعضى از رسانههاى كشورهاى عربى، سرو صدا راه انداختهاند كه ايران دارد اعراب شارجه را از جزيره ابوموسى بيرون مىكند. از سياست محدود كردن ما به هراس افتادهاند. به آقاى [علي] فلاحيان گفتم اتفاقات شيراز و دانشگاه اصفهان را پيگيرى كنند.
آقاى [حسن] روحانى، [دبير شوراي عالي امنيت ملي]، اوضاع افغانستان را تلفنى گزارش داد و گفت سازمان ملل از ما خواسته است كه براى نجات سوان و نجيب كه گير افتادهاند، كمك كنيم. با آيتالله خامنهاى در اين خصوص مشورت كردم و به آقاي روحاني گفتم، ضمن تأكيد بر اينكه ما نفوذ عمدهاى نداريم و دفتر سازمان ملل و حتى پاكستان بهتر از ما مىتوانند عمل كنند، در عين حال با مسئوليت خودشان، آمادهايم كمك كنيم و نجيب را مستقلاً نمىپذيريم، مگر اينكه نماينده سازمان ملل كه به او پناه داده، بخواهد او را بياورد. بايد از ايران برود.
هم اكنون راديو آمريكا خبر داد كه نجيبالله در كابل دستگير شده است
سال ۱۳۷۲
بعد از نماز و صبحانه و قرائت گزارشها و اخبار به مركز مخابرات رفتيم. چندين مركز توسعه تلفن در استان همزمان افتتاح شد. بعد از استماع گزارش مديران و تشويق آنها، در سخنرانى كوتاهي بر اهميت نقش تلفن در توسعه تأكيد كردم.
از آنجا به دانشگاه شهيد باهنر در جمع دانشگاهيان و فرهنگيان رفتيم. ریيس دانشگاه و مديركل آموزش و پرورش خيلى مفصل گزارش دادند. من هم مفصلتر، سياست فرهنگى، آموزشى و پژوهشى در برنامه اول و دوم را توضيح دادم. سپس به دانشگاه آزاد اسلامى رفتيم و فقط از ساختمانها و تجهيزات بازديد كرديم. ریيس دانشگاه در مسير توضيح داد. مجموعاً در استان كرمان، بيش از سىهزار دانشجو داريم كه نصاب خوبى است؛ از اين تعداد، حدود چهل درصد آزاد و شصت درصد دولتى هستند. با جمعى از دختران دانشجو كه كنار هلىكوپتر جمع شده بودند، از وضع خوابگاه و تحصيل و غذا و شهريه پرسيدم كه اظهار رضايت كردند.
از آنجا به [شركت مس] سرچشمه پرواز كرديم. در راه استاندار توضيحاتى دربارة رودخانههايى كه در فصل باران از بردسير به سوى رفسنجان مىرود و همچنين كشت و صنعت باغين داد.
در معدن سرچشمه، مديران توضيحاتى دربارة پروسه توليد و اصلاحات انجام شده دادند؛ وضع توليد بد نيست، ولى كمتر از ظرفيت اسمى است. از پالايشگاه تبديل مس آند به كاتد بازديد كرديم و مطالب جديدى فهميدم. از خط ريختهگرى هم ديدن كرديم. برخلاف برنامه به محل مسكونى رفتيم. مردم در مسير و جلوى رستوران دور سالن بزرگ، اجتماع بزرگى كرده بودند و حاضر به رفتن نبودند. بعد از نماز و ناهار، براى مردم در ميدان و در سالن صحبت كردم.
آقاى [حسين] محلوجى، [وزير معاون و فلزات]، گزارش وضع مس و آقاى انصارى، پدر شهيد و واعظ شهر و ریيس اداره بنياد شهيد شهرستان، توضيحاتى دربارة وضع خانوادههاى شهدا هنگام ناهار داد. مشكلات را گفت و از زياد شدن اعتبارات اظهار رضايت كرد.
از آنجا به شهربابك پرواز كرديم. در راه، استاندار در مورد دشت خاتونآبادِ شهربابك كه براى آب مورد نياز آينده صنعت مس، حفر چاه در آنجا ممنوع شده است، گزارش داد. در شهربابك، هلىكوپترها كنار ورزشگاه در محل اجتماع مردم فرود آمدند. قرار بود، ابتدا ساختمان جديدالتأسيس دادگسترى را افتتاح كنيم كه به خاطر فشردگى جمعيتِ زيرآفتاب منصرف شديم و اين كار به آقاى [اسماعيل] شوشترى، وزير دادگسترى محول شد. اجتماع، خيلى عظيم و منظم بود. امام جمعه هم در راهبندان گير كرده بود و دير رسيد. فرماندار و نماينده خيرمقدم گفتند و خواستهها را مطرح كردند. من هم صحبت گرم و اميدواركنندهاى نمودم. شغل غالب مردم كشاورزى است و صنعت باارزشى ندارند. آنها گاز و صنايع و دانشگاه ميخواهند.
بلافاصله به سوى معدن ميدوك پرواز كرديم. بنا بود از فضا بازديد كنيم، اما به اصرار آقاى محلوجى فرود آمديم. معلوم شد از پيش برنامه داشتند؛ پردهبردارى از اجراى عمليات خاكبردارى از معدن كه قبلاً هم شروع شده است. هنوز تصميم نگرفتهاندكه كارخانه استحصال مس را كجا بزنند؛ در دشتخاتون، يا سرچشمه باز؛ تأكيد بر ادامه كار كردم كه بىترديد هم نيست.
به سوى رفسنجان پرواز كرديم. كنار پارك بزرگ شهر و در محل مركز فرهنگىِ در دست اجرا فرود آمديم. جمعيت زيادى آنجا آمده بودند. دختران شاهد سرود بسيار جالبي خواندند و به شكل ابتكارى اجرا كردند و مسير را گلباران نمودند. از لوح ياد بود پردهبردارى كردم. قرار است آثار علمى و فرهنگى مرا هم در آنجا نگهدارى كنند. دكتر بهرامپور، [رييس دانشگاه وليعصر(عج)]، همانجا اين تقاضا را از من كرد، پذيرفتم؛ قبلاً با محسن قرار گذاشتهاند.
هجوم جمعيت براى ابراز احساسات، برنامه را بههم زد و راه را بست وكار از دست محافظان و پليس خارج شد. مدتى براى خروج از آنجا تلاش كرديم، اما ميسر نشد. همزمان، مردم در خيابانها و ورزشگاه شهر منتظر بودند. به زحمت با ماشين خودمان را به هلىكوپتر رسانديم و در كنار ورزشگاه فرود آمديم. ورزشگاه را خيلى خوب زينت كرده بودند. گروههاى سرود بسيار بزرگ و ابتكارى داشتند. اجتماع غرق در سرور و شادى بود و مرتب كف و سوت مىزدند. آشيخ محمد [هاشميان]، امام جمعه [رفسنجان]، خير مقدم مفصلي گفت و مداحى زياد كرد. من هم سخنرانى تشويق و تشكر ايراد نمودم.
بلافاصله براى افتتاح كارخانه كابلسازى رفتيم؛ مهم است.گزارش كار دادند. مدعىاند، پس از تكميل فاز دوم، قرار است چهل درصد نياز كشور را تأمين كنند. از طرز كار ماشينها بازيد كرديم. نمايندگان شركتهاى فروشنده و سفير هم بودند. از شهرك صنعتى هم بازديد شد. آقاى [محمدرضا] نعمتزاده، [وزير صنايع] توضيح داد. گشتى در خيابانهاى شهر زديم. تميز و سرسبز و وسيع شده است.
سال ۱۳۷۳
آقای [مصطفی] میرسلیم، [دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی]، برای برنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی آمد. گفت بعد از معالجه آقای [هادی] پرورنده، حالش بهتر است. قرار شد تیمی برای بررسی همه جانبه تشکیل دهد.
آقای [محمدعلی] زم، [رییس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی] آمد. تعدادی از کارهای حوزه هنری را آورد. برای کارهای اقتصادی برای تأمین هزینههای فرهنگی مشورت کرد. [آقای غلامرضا شافعی]، وزیر تعاون آمد. گزارش عملکرد صندوق تعاون را داد و برای سالجاری کمک خواست. [سرتیپ رضا سیفاللهی]، فرمانده ناجا= [نیروی انتظامی] آمد. گزارش اقدامات نیرو و امنیت نوروز و مبارزه با قاچاق را داد.
امروز از اول وقت، کمی تب داشتم. ملاقات آخری را لغو کردم. دکتر میلانی آمد؛ دارو داد و گفت استراحت کنم. برنامه عصر را لغو کردم و به خانه آمدم. تب شدید بود
سال ۱۳۷۴
در گزارشها، انعکاس پیام من در مورد آمریکا خوب است. آقایان [سیدمحمد] خاتمی، [علی] لاریجانی و [غلامحسین] کرباسچی آمدند و برای رفع مشکل آقای [فخرالدین] انوار که به خاطر شکایت وزارت ارشاد از یکی از زیردستانش، در پرونده مشکلی پیدا کرده است، استمداد کردند. به آقای [مصطفی] میرسلیم، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی]، تذکر دادم. جلسه تنظیم بازار داشتیم. در مورد نظارت بر اجرای قیمتهای تعیین شده شیر و... تصمیمگیری کردیم.
ظهر آقای فلاحیان، [وزیر اطلاعات]، اطلاع داد که آقای احمدعلی انصاری، از سران رژیم گذشته، از سوی آمریکاییان پیام آورده که در مقابل انصراف ایران از گرفتن نیروگاه اتمی از روسیه، حاضرند نیروگاههای فسیلی برایمان بسازند، اموالمان را آزاد کنند و فشار را بردارند. گفتم آمریکاییها قبلاً گفتهاند که حرفشان را فقط از طریق سفارت سوییس، حافظ منافعشان میگویند؛ اگر از آن کانال رسید، قابل بررسی است.
عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. به خاطر سفرم، مراجعات زیادی از سوی وزرا داشتیم. آقای [علیرضا] مرندی، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی]، از مستقر شدن هیأت بازرسی کل کشور در وزارتخانه شکایت داشت و آقای میرسلیم، پرونده سوءاستفاده مرتضی هاشمی را آورد.
عصر آقای [حسن] روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد. دربارة مسایل آمریکا و ضرورت مباحثه با رهبری در این خصوص و مسأله کشمیر صحبت شد. شب میهمان رهبری بودم. دربارة پیام آمریکا از طریق انصاری صحبت شد. قرار شد در محدوده امور اقتصادی که قبلاً تصویب کرده بودیم، قابل پیگیری و اجرا باشد. درباره اصل نزاع با آمریکا هم بحث شد؛ ایشان تا این حد قبول دارند که نباید آمریکا را بیش از این تحریک کرد، ولی آشتی را قبول ندارند و دربارة راههای بینابین باید مذاکره شود. از آثار سفرم به مشهد و خوزستان و بیانیهام اظهار رضایت کامل دارند. به خانه آمدم. چمدانم را برای سفر به هند بستم.
سال ۱۳۷۵
از منزل برای افتتاح دانشکده دندانپزشکی [دانشگاه] شاهد رفتیم. توضیحاتی دربارة کل دانشگاه و این دانشکده شنیدیم و از سالن آموزش و معالجه بازدید کردیم. برایشان صحبت کردم.دو عقد ازدواج را بستم. عفت هم به خاطر عروس که دختر خواهر فاطمهخانم، مستخدمه بچههاست، شرکت کرده بود.
هیئت امنای کتابخانه ملی جلسه داشت. دربارة ساختمان کتابخانه و نحوه دریافت نمونه کتابهای منتشره و مسأله اطلاع رسانی متمرکز، مذاکره و تصمیمگیری نمودیم. خانم [اختر] درخشنده، نماینده قبلی کرمانشاه، همراه با شوهرش که افسر بازنشسته است، آمد. در انتخابات جاری رأی نیاورده و آن را معلول رد شدن صلاحیتش در ابتدای کار میداند؛ گرچه دوباره تأیید شده است.
عصر شورای عالی اقتصاد جلسه با چند مصوبه داشت. شب با آقای حافظ اسد، رئیسجمهور سوریه، در مورد مسائل لبنان، تلفنی صحبت کردیم.
سال ۱۳۷۶
آقاى [محمدحسین] رضايى، [رییس سازمان حج و زیارت]، از مكه تلفنى گزارش داد و گفت در آتشسوزى منا، 95 درصد چادرهاي ايرانىها هم سوخته و سعودىها دارند تجديد مىكنند و مواد غذايى هم آلوده شده كه قابل مصرف نيست. دو نفر ايرانى كه آنجا كار مىكردند مفقود بودند كه امروز پيدا شدند. گفت فوتىها، بيش از تعدادى است كه مقامات رسمى اعلان كردهاند.
مديران وزارت صنايع و مديران صنايع سيمان آمدند. [آقای محمدرضا نعمتزاده]، وزير صنايع گزارش پيشرفتها را داد و هديهاى از سوى مديران تقديم داشت. تمام وقت را گرفت و من صحبت كوتاهى در قدردانى از پيشرفتهاى صنايع ايراد كردم و آينده را اميدبخش معرفى نمودم.
مجمع تشخيص مصلحت نظام جلسه داشت. عدهاى در سفر مكهاند، ولى به حد نصاب رسميت رسيد. مقدارى از قانون مبارزه با قاچاق مواد مخدر اصلاح شد و ناتمام ماند و مقدارى هم دربارة آیيننامه و محل كار مجمع بحث شد.
عصر [مسئولین خانه کارگر]، آقايان [حسین]كمالى و [علیرضا] محجوب و [علی] عباد [= ربیعی] آمدند. از حمايتهاى من از كارگران و برنامههاى توسعه كشور تشكر كردند و از شرايط احتمالى بعد از من اظهار نگرانى نمودند. نظر من را براى انتخابات، جهت موضعگيرى خانه كارگر، خواستند. در انتخاب آقاى [علیاکبر] ناطق [نوری] يا [سیدمحمد] خاتمى يا كانديدای مستقل يا سكوت ترديد دارند؛ نخواستم نظرى ابرازكنم. قرار شد بعداً با آقاى كمالى صحبتكنم.
از جلسه هیأت دولت، پس از چند مصوبه، به دفترم برگشتم.كارها را انجام دادم و براى شام به دفتر آقاى [محمد] يزدى، ریيس قوه قضایيه رفتم. آقاى ناطق [نوری، رییس مجلس] هم آمد وگزارشى از سفر به روسيه را داد. از موضع روسها در مقابل شانتاژهاى غربىها، خيلى راضى است؛ جالب است و به نفع ما.
دربارة انتخابات [ریاستجمهوری] صحبت شد. آقاى يزدى گزارش داد كه جامعه مدرسين [حوزه علمیه قم]، حاضر نيست براى تأييد آقاى ناطق بيانيه بدهد، ولى موافقت كرده كه آقاى [رضا] استادى در مصاحبه، خبر را بگويد. از پيشرفت كارهاى آقای [سیدمحمد] خاتمى، با توجه به تأييد كارگزاران [سازندگی] از ايشان، نگران هستند و از آقاى [سید رضا] زوارهاى و [محمد محمدی] رىشهرى كه [با نامزدی در انتخابات]، باعث تجزيه آراءشان شدهاند، گلهمندند و توقع دارند كه من كمكشان كنم و با توجه به اينكه بخشى از مردم،كارگزاران را هماهنگ با من مىدانند، به نحوي آن را علاج كنم. در دفتر خوابيدم.